درد من نشستن خاری کوچک بر بدن نیست که در عرض چند دقیقه خوب شود و ظرف چند روز درد زخم و جای زخم تا همیشه فراموشم شود. درد من درد جراحتی است که از نشستن چاقویی داغ و برنده بر عمق روح و روان و قلبم ریشه میگیرد. درد من، جراحت من، احتیاج به جراحی دارد، اما این جراحی نه بیحسی دارد و نه بیهوشی. جراحی من در کمال هشیاری و آگاهی انجام میگیرد، جراحی من محدود به اتاق عمل نیست، روح و روان من هر لحظه و هرجا درحال تحمل دردجراحی است. من محکوم به درد کشیدن هستم، محکوم به تحمل درد جراحت و درد ناشی از جراحی زخم عمیقم. این زخم عمیق حتی بعد از جراحی تا ابد خوب نخواهد شد، من تا همیشه مؤظفم از زخم عمیقم مواظبت کنم، که مبادا چرک کند، مبادا سرباز کند، مبادا دردش باز به جان استخوانم برسد، مبادا باز هم تعفن این زخم کل زندگیم را دربربگیرد. درد من سرطان روح است، از آن نوع سرطانی که حتی اگر مداوا شود، بهبودی کامل ندارد و باید تا ابد مواظب باشم که مبادا برگردد، که اگر برگشت جلوی پیشرفتش را بگیرم. این چالشی هست که تا آخر عمرم گریبانگیر من است. راستش را بخواهید گاهی خسته میشوم و میبُرم از این مواظبت دائم، از این درد کشیدنها، از این جراحی دردناک، اما دوستش دارم، دردش را دوست دارم، بزرگم میکند، من در حال بزرگ شدنم همین دلگرمی خوبیست برای من. جراحت من آنقدر عمیق است که جراحی آن سالهای سال ادامه خواهد داشت، شاید تا ده سال یا پانزده سال آینده این جراحی آگاهانه و دردناک تمام شود و من نتیجه مطلوبش را در همان سالها ببینم. به جراحی دردناک خود ادامه میدهم، مطمئنم که در حین این جراحی گاهی از پا خواهم افتاد، خسته خواهم شد، ناامید خواهم گشت و انگیزهای برای ادامه دادن نخواهم دید اما باز هم خواهم توانست همه اینها را زیر پا بگذارم و بلند شوم، درست مثل حالا و به جراحی هشیارانه خود ادامه خواهم داد، درست مثل حالا. و سالها بعد، پس از پایان جراحی از زخمم به خوبی مواظبت خواهم کرد. میدانم این زخم عمیق ممکن است حتی با تلنگری سرباز کند اما دیگر نخواهم گذاشت این زخم به جراحی بزرگ دیگری احتیاج پیدا کند. من محکوم به زندگی کردن هستم پس ادامه خواهم داد، حتی با این زخم عمیق و جانکاه. من ادامه خواهم داد تا در نهایت ببینم بالاخره انتهای این ماجرا، نتیجهی این دوستی جاودانهی از سر اجبار من و زخم عمیقم چه خواهد شد.
پ.ن برای خودم در آینده وقتی که این مطلب را مرور خواهم کرد:
محدثه! حتی اگر باز هم ناامید شدهای از خودت، خواهش میکنم با همین ناامیدی بلند شو و ادامه بده، از پا ننشین، منِ امروز و تویِ فردا، به آن محدثه ده سال آینده سخت بدهکاریم، بیا تمام تلاشت را بکن و قرص و محکم به مسیرت ادامه بده تا بهبودی را ظرف چند سال آینده، به محدثه هدیه دهیم. تو حریف قدری در مقابل روزهای سخت هستی، بلندشو و ادامه بده، حتی با چشم گریان و روح خستهات.
درباره این سایت